Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هر شش ماه یکبار
2 . هر شش ماه یکبار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
half-yearly
/ˌhæf ˈjɪrli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هر شش ماه یکبار
half-yearly meetings
ملاقاتهای شش ماه یکبار
[قید]
half-yearly
/ˌhæf ˈjɪrli/
غیرقابل مقایسه
2
هر شش ماه یکبار
1.Interest will be paid half-yearly in June and December.
1. سود هر شش ماه یکبار در ماه ژوئن و دسامبر پرداخت خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
half-volley
half-truth
half-time
half-timbered
half-term
halftime
halfway
halfway house
halfwit
halibut
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان