[اسم]

horse trade

/hɔrs treɪd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چانه زنی

مترادف و متضاد bargaining
  • 1.We had to do a little horse trading, but finally we reached a deal to buy the new house.
    1. ما مجبور شدیم کمی چانه زنی کنیم اما بالاخره توانستیم به توافق برسیم و خانه جدید را بخریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان