[اسم]

horse's ass

/ˈhɔrsəz æs/
غیرقابل شمارش

1 آدم عوضی آدم احمق

disapproving informal offensive
مترادف و متضاد asshole
  • 1.At the party he behaved like a real horse's ass.
    1. در آن مهمانی او مانند یک آدم عوضی به تمام معنا رفتار کرد.
  • 2.He is such a horse's ass.
    2. او خیلی آدم عوضی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان