[اسم]

impulse

/ˈɪmpəls/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 انگیزه ناگهانی وسوسه، میل

معادل ها در دیکشنری فارسی: هوی و هوس
مترادف و متضاد urge
  • 1.She felt an impulse to run away.
    1. انگیزه‌ای ناگهانی برای فرار کردن (در خود) حس کرد.

2 تکانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: تکانه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان