[صفت]

intuitive

/ɪnˈtuːətɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more intuitive] [حالت عالی: most intuitive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ادراکی وابسته با بصیرت، ذاتی، درونی

معادل ها در دیکشنری فارسی: شهودی
  • 1.He seemed to have an intuitive awareness of how I felt.
    1. او به نظر می‌رسید نسبت به حسی که داشتم آگاهی ذاتی داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان