[فعل]

to inundate

/ˈɪnənˌdeɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: inundated] [گذشته: inundated] [گذشته کامل: inundated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با خیل عظیمی مواجه شدن سیل زده کردن

  • 1.The agency was inundated with phone calls.
    1. آژانس خبری با خیلی از تماس‌های تلفنی مواجه شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان