Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عادت دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to inure
/ɪnˈjʊr/
فعل گذرا
[گذشته: inured]
[گذشته: inured]
[گذشته کامل: inured]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
عادت دادن
عادت کردن
مترادف و متضاد
ccustom
harden
sensitize
1.these children have been inured to violence.
1. این کودکان به خشونت عادت کرده اند [عادت داده شده اند].
2.they became inured to poverty.
2. آنها به فقر عادت کرده اند.
تصاویر
کلمات نزدیک
inundate
inuit
intuitively
intuitive
intuition
invade
invader
invalid
invalidate
invalidity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان