[اسم]

junk food

/ˈdʒʌŋkˌfuːd/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غذای ناسالم هله‌هوله

disapproving informal
مترادف و متضاد junk
  • 1.He eats a lot of junk food.
    1. او کلی غذای ناسالم می‌خورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان