Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تور
2 . بند (کفش)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lace
/leɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تور
دانتل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تور
توری
دانتل
a lace handkerchief
یک دستمال توری
a tablecloth edged with lace
رومیزی دوردوزیشده با تور
lace curtains
پرده دانتل
2
بند (کفش)
مترادف و متضاد
shoelace
1.Tie your laces.
1. بندهایت را ببند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
labyrinth
labrador retriever
labrador
labour of love
laboriously
laceration
lacewing
lacewing fly
lacking
laconic
کلمات نزدیک
labyrinthine
labyrinth
labrador
labour party
laboriously
lace-ups
lacerate
laceration
lacewing
lachrymose
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان