Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اجاره
2 . اجاره کردن
3 . اجاره دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lease
/liːs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اجاره
رهن، اجارهنامه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجاره
اجارهنامه
1.The lease expires next year.
1. اجاره (خانه) سال آینده منقضی میشود.
a six-month lease on a shop
رهن ششماهه مغازه
[فعل]
to lease
/liːs/
فعل گذرا
[گذشته: leased]
[گذشته: leased]
[گذشته کامل: leased]
صرف فعل
2
اجاره کردن
رهن کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجاره کردن
1.We lease all our computer equipment.
1. ما تمام تجهیزات کامپیوتریمان را اجاره میکنیم.
3
اجاره دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجاره دادن
مترادف و متضاد
rent
1.A local farmer leased them the land.
1. یک کشاورز محلی زمین را به آنها اجاره داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
learning disability
learning difficulties
learning curve
learning
learner's dictionary
leaseback
leasehold
leaseholder
leash
least
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان