Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . معذب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
like a fish out of water
/laɪk ə fɪʃ aʊt ʌv ˈwɔtər/
1
معذب
غریبی کردن، تعلق نداشتن (به جایی)
1.I felt like a fish out of water in my new school.
1. من در مدرسه جدیدم غریبی میکردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
like a cat on a hot tin roof
like a bull in a china shop
like
likable
lightweight
like cat and dog
like dog's breath
like lambs to the slaughter
like new
like thunder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان