[صفت]

lively

/ˈlɑɪv.li/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: livelier] [حالت عالی: liveliest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرشوروحرارت سرزنده

مترادف و متضاد animated energetic vivacious apathetic lifeless listless
  • 1.It's hard work teaching a class of lively children.
    1. درس دادن در کلاسی از بچه‌های سرزنده کار دشواری است.
  • 2.The party was certainly lively.
    2. مهمانی واقعاً پرشوروحرارت بود.
a lively city
یک شهر پرشوروحرارت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان