[صفت]

lovely

/ˈlʌv.li/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: lovelier] [حالت عالی: loveliest]

1 لذت‌بخش دلپذیر

lovely time/weekend ...
یک اوقات/آخر هفته دلپذیر [لذت‌بخش]
  • We had a lovely time in Greece.
    ما اوقات لذت‌بخشی در یونان داشتیم.

2 زیبا جذاب

معادل ها در دیکشنری فارسی: زیبا ملیح مامانی
lovely countryside/eyes/flowers ...
روستا/چشم‌ها/گل‌های و... زیبا
  • Thank you for the lovely present.
    بابت هدیه زیبایت ممنون.
to look lovely
زیبا به نظر رسیدن
  • You look lovely in that dress.
    در آن لباس جذاب به نظر می‌رسی.

3 مهربان و دوست‌داشتنی

معادل ها در دیکشنری فارسی: دوست‌داشتنی
informal
  • 1.Her mother was a lovely woman.
    1. مادر او زنی مهربان و دوست‌داشتنی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان