Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عاشق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
lovesick
/ˈlʌvsɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more lovesick]
[حالت عالی: most lovesick]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عاشق
دلباخته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عاشق
1.He’s been wandering around all week like a lovesick teenager.
1. او تمام هفته مانند یک نوجوان عاشق سرگردان و سرگشته بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
lover
lovemaking
lovely sound
lovely smell
lovely
lovey-dovey
loving
loving family
lovingly
low
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان