[صفت]

loving

/ˈlʌvɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more loving] [حالت عالی: most loving]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مهربان بامحبت

معادل ها در دیکشنری فارسی: دلاویز
مترادف و متضاد affectionate tender
  • 1.He is a loving old man.
    1. او پیرمردی مهربان است.
  • 2.She's very loving.
    2. او خیلی بامحبت است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان