[فعل]

to medicate

/ˈmedɪkeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: medicated] [گذشته: medicated] [گذشته کامل: medicated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (دارو) دادن

  • 1.Patients are usually medicated with tranquillizers before having anaesthesia.
    1. به بیماران معمولا قبل از بیهوشی آرامش بخش می دهند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان