[اسم]

misery

/ˈmɪz.ə.ri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فلاکت بدبختی، تباهی، عذاب

مترادف و متضاد distress unhappiness
  • 1.human misery
    1. فلاکت انسان
  • 2.Ten years of marriage to him have made her life a misery.
    2. ده سال ازدواج با او، زندگی‌اش را تباه کرد [به عذاب تبدیل کرده بود].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان