[قید]

miserably

/ˈmɪzrəbli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more miserably] [حالت عالی: most miserably]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از روی درماندگی از روی بدبختی، با بدبختی

مترادف و متضاد depressingly
  • 1."It's no use - I can't do it," she said miserably.
    1. او از روی درماندگی گفت: «فایده‌ای ندارد؛ نمی‌توانم انجامش دهم.»
  • 2.He sighed miserably and turned away.
    2. او از روی درماندگی آه کشید و (برگشت) و رفت.

2 به‌طرز وحشتناکی به‌طرز بسیار بدی

مترادف و متضاد terribly
  • 1.All attempts have failed miserably in the past.
    1. تمام تلاش‌ها در گذشته به‌طرز بسیار بدی با شکست مواجه شده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان