[فعل]

to misfire

/ˌmɪsˈfaɪər/
فعل ناگذر
[گذشته: misfired] [گذشته: misfired] [گذشته کامل: misfired]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شکست خوردن به جایی نرسیدن، اشتباه از آب درآمدن

مترادف و متضاد go wrong
  • 1.Unfortunately their plan misfired badly.
    1. متأسفانه نقشه آنها به‌شدت شکست خورد.

2 به‌درستی شلیک نکردن (اسلحه) شلیک نشدن (گلوله)

3 درست کار نکردن (موتور اتومبیل و...) ریپ زدن

مترادف و متضاد miss
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان