[صفت]

miserly

/ˈmaɪzərli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more miserly] [حالت عالی: most miserly]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خسیس

معادل ها در دیکشنری فارسی: بخیل خسیس نظرتنگ ناخن‌خشک
disapproving
مترادف و متضاد mean niggardly parsimonious generous spendthrift
  • 1.A miserly person rarely has any friends.
    1. یک انسان خسیس به‌ندرت رفیق دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان