Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روغن
2 . رنگ روغن
3 . نفت
4 . نقاشی رنگ روغن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
oil
/ɔɪl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
روغن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چربی
روغن
مترادف و متضاد
grease
lubricant
olive/vegetable/sunflower ... oil
روغن زیتون/سبزیجات/آفتابگردان و...
Fish oils are supposed to help relieve arthritis.
روغن ماهی به تسکین بخشیدن (درد) آرتروز کمک میکند.
2
رنگ روغن
in oils
با رنگ روغن
1. a painting done in oils
1. نقاشی کشیدهشده با رنگ روغن
2. landscapes in oil
2. مناظر (نقاشیشده با) رنگ روغن
3
نفت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نفتی
نفت
to discover/find oil
نفت کشف کردن/پیدا کردن
Oil was discovered in Saudi Arabia in 1938.
نفت در سال 1938 در عربستان صعودی کشف شد.
to hit/strike oil
به نفت رسیدن
The Ohio Oil Company struck oil on May 3rd.
شرکت نفت اوهایو در سوم ماه مه به نفت رسید.
to extract oil
نفت استخراج کردن
the difficult process of extracting the oil
پروسه دشوار استخراج کردن نفت
crude/refined/heavy/light oil
نفت خام/تصفیهشده/سنگین/سبک
1. the price of crude oil
1. قیمت نفت خام
2. They had exported refined oil.
2. آنها نفت تصفیهشده صادر کرده بودند.
4
نقاشی رنگ روغن
Among the more important Turner oils was ‘Venus and Adonis’.
از جمله مهمترین نقاشیهای رنگ روغن "ترنر" تابلوی "ونوس و آدونیس" بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
oh
ogdoad
often
offspring
offshore rig
oil beetle
oil color
oil colour
oil paint
oil painting
کلمات نزدیک
ohmmeter
ohm
ohio
oh, i see.
oh, he is really great!
oil cake
oil can
oil exports
oil paint
oil painting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان