Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گاهی اوقات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
on and off
/ɑn ænd ɔf/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گاهی اوقات
هر چند وقت یک بار، گهگاه
مترادف و متضاد
occasionally
1.We've had meetings on and off.
1. ما هر چند وقت یک بار ملاقاتهایی داشتهایم.
تصاویر
کلمات نزدیک
on all fours
on account of
on account
on a shoestring
on a regular basis
on and on
on average
on balance
on behalf of
on board
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان