Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هر چند وقت یک بار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
once in a while
/wʌns ɪn ə waɪl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هر چند وقت یک بار
هر از چند گاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هر از گاهی
هر از چندی
هر چند وقت یکبار
1.She calls me once in a while.
1. هر چند وقت یک بار با من تماس میگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
once in a blue moon
once bitten, twice shy
once and for all
once again
once
once more
once or twice
once upon a time
oncology
oncoming
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان