[عبارت]

one foot in the grave

/wʌn fʊt ɪn ðə greɪv/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 یک پا لب گور بودن

informal
مترادف و متضاد about to die at the death's door near death
  • 1.The old guy is so feeble that I strongly believe he has one foot in the grave.
    1. پیرمرد انقدر ضعیف و نحیف است که من شدیدا اعتقاد دارم او یک پایش لب گور است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان