Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شترمرغ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ostrich
/ˈɑːstrɪtʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شترمرغ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شترمرغ
1.ostriches cannot fly but can run very fast.
1. شترمرغ ها نمی توانند پرواز کنند ولی می توانند خیلی سریع بدوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ostracize
ostracism
osteoporosis
osteopathy
osteopath
ot
other
other important industries in my country are steel, textiles, leather and canning.
other religions in my country are christianity, judaism and zoroastrianism.
other than
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان