[قید]

periodically

/ˌpiriˈɑdɪkəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هر چند وقت یکبار متناوبا، گهگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: به‌طور ادواری
  • 1.Some materials periodically demonstrate unusual behavior when frozen.
    1. برخی مواد هنگامی که یخ می زنند متناوبا رفتار غیرمعمولی نشان می دهند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان