Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بهتدریج حذف کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to phase out
/feɪz aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: phased out]
[گذشته: phased out]
[گذشته کامل: phased out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بهتدریج حذف کردن
بهتدریج (به استفاده از چیزی) پایان دادن
to phase something out
چیزی را حذف کردن [به استفاده از چیزی پایان دادن]
1. Subsidies to farmers will be phased out by next year.
1. یارانه به کشاورزها تا سال آینده بهتدریج حذف خواهد شد.
2. The airline is planning to phase out the aircraft at the end of this year.
2. شرکت هواپیمایی قصد دارد به استفاده از این هواپیما در آخر سال پایان بدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
phase
pharynx
pharyngologist
pharming
pharmacy
phd
phd committee
pheasant
phenol
phenomena
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان