مترادف و متضاد
competitor
contestant
participant
sportsman
1.Each player takes three cards.
1.
هر بازیکن سه (عدد) کارت برمیدارد.
a tennis/rugby/chess/football ... player
یک بازیکن تنیس/راگبی/شطرنج/فوتبال و...
We've lost two football players through injury.
ما دو بازیکن فوتبال را به خاطر آسیبدیدگی از دست دادهایم.
کاربرد اسم player به معنای بازیکن
اسم player در مفهوم "بازیکن" به فردی گفته میشود که در یک مسابقه یا بازی، شرکت میکند. مثال:
"a football player" (یک بازیکن فوتبال)
".Each player takes three cards" (هر بازیکن سه (عدد) کارت برمیدارد.)
اسم player در مفهوم "نوازنده" به فردی گفته میشود که یک آلت موسیقی مینوازد. مثال:
"a piano player" (نوازنده پیانو)
3
دستگاه پخش
a CD/DVD/record/video ... player
دستگاه پخش سیدی/دیویدی/صفحه موسیقی/ویدیو و...
کاربرد اسم player به معنای دستگاه پخش
اسم player در مفهوم "دستگاه پخش" به دستگاهی گفته میشود که صداها و تصاویری را که از قبل روی یک CD و DVD و ... ضبط شدهاند پخش میکند. مثال:
"a DVD player" (دستگاه پخش دیویدی)