Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بازیگوش
2 . از روی شوخی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
playful
/ˈpleɪfl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more playful]
[حالت عالی: most playful]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازیگوش
شیطون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اَدایی
بازیگوش
آتشپاره
مترادف و متضاد
serious
a playful puppy
یک تولهسگ بازیگوش
2
از روی شوخی
الکی
مترادف و متضاد
light-hearted
serious
1.He gave her a playful punch on the arm.
1. او مشتی الکی به بازوی او زد [او از روی شوخی به بازوی او مشتی زد].
تصاویر
کلمات نزدیک
player
playboy
playbill
play-doh
play volleyball
playground
playgroup
playhouse
playing card
playing computer games
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان