[صفت]

playful

/ˈpleɪfl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more playful] [حالت عالی: most playful]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بازیگوش شیطون

معادل ها در دیکشنری فارسی: اَدایی بازیگوش آتش‌پاره
مترادف و متضاد serious
a playful puppy
یک توله‌سگ بازیگوش

2 از روی شوخی الکی

مترادف و متضاد light-hearted serious
  • 1.He gave her a playful punch on the arm.
    1. او مشتی الکی به بازوی او زد [او از روی شوخی به بازوی او مشتی زد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان