[اسم]

playground

/ˈpleɪ.grɑʊnd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زمین بازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: زمین بازی
مترادف و متضاد play area playing field recreation ground
  • 1.We always play football in the playground.
    1. ما همیشه در زمین بازی فوتبال بازی می کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان