Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زمین بازی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
playground
/ˈpleɪ.grɑʊnd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زمین بازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زمین بازی
مترادف و متضاد
play area
playing field
recreation ground
1.We always play football in the playground.
1. ما همیشه در زمین بازی فوتبال بازی می کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
playfully
playfellow
player
playacting
play up
playground slide
playing
playing card
playing field
playmate
کلمات نزدیک
playful
player
playboy
playbill
play-doh
playgroup
playhouse
playing card
playing computer games
playing field
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان