Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لهستانی
2 . زبان لهستانی
3 . واکس
4 . واکس زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
polish
/ˈpɑlɪʃ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لهستانی
[وابسته به لهستان و مردم آن]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لهستانی
a Polish man
یک مرد لهستانی
[اسم]
Polish
/ˈpɑlɪʃ/
غیرقابل شمارش
2
زبان لهستانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لهستانی
1.I really want to learn Polish.
1. خیلی دلم میخواهد زبان لهستانی یاد بگیرم.
3
واکس
براقکننده
(polish)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واکس
صیقل
furniture polish
براقکننده لوازم خانه
[فعل]
to polish
/ˈpɑlɪʃ/
فعل گذرا
[گذشته: polished]
[گذشته: polished]
[گذشته کامل: polished]
صرف فعل
4
واکس زدن
برق انداختن، صیقل دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
براق کردن
ورنی زدن
واکس زدن
صیقل دادن
1.Have you polished your shoes?
1. آیا کفشهایت را واکس زدهای؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
policewoman
policeman
police station
police officer
police matron
polish off
polish up
polished
polished rice
polite
کلمات نزدیک
poliomyelitis
polio
policy-making
policy
policing
polish off
polish the apple
polish up
polished
polite
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان