[اسم]

policy-making

/pˈɑːlɪsimˈeɪkɪŋ/
قابل شمارش

1 سیاست‌گذاری

معادل ها در دیکشنری فارسی: سیاست‌گذاری
[صفت]

policy-making

/pˈɑːlɪsimˈeɪkɪŋ/
قابل مقایسه

2 سیاست‌گذار وابسته به سیاست‌گذاری

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان