[اسم]

policeman

/pəˈliːsmən/
قابل شمارش
[جمع: policemen]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پلیس

معادل ها در دیکشنری فارسی: آجان آژان پاسبان افسر پلیس
  • 1.His dad is a policeman.
    1. پدر او پلیس است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان