[فعل]

to rape

/reɪp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: raped] [گذشته: raped] [گذشته کامل: raped]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تجاوز جنسی کردن مورد تجاوز جنسی قرار گرفتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تجاوز کردن
  • 1.She was raped and then killed.
    1. او مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود و سپس کشته شده بود.
[اسم]

rape

/reɪp/
قابل شمارش

2 تجاوز جنسی

معادل ها در دیکشنری فارسی: تجاوز
  • 1.He had committed several rapes.
    1. او مرتکب چندین تجاوز جنسی شده بود.
  • 2.He was charged with rape.
    2. او متهم به تجاوز جنسی شد.
a rape victim
یک قربانی تجاوز جنسی
an increase in the number of reported rapes
افزایش تعداد تجاوزهای جنسی گزارش‌شده

3 کلزا (گیاه‌شناسی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: کلزا
مترادف و متضاد oilseed rape
a field of rape
مزرعه کلزا
rape oil
روغن کلزا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان