Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مجدداً اعلام کردن
2 . تثبیت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to reaffirm
/ˌriːəˈfɜːrm/
فعل گذرا
[گذشته: reaffirmed]
[گذشته: reaffirmed]
[گذشته کامل: reaffirmed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مجدداً اعلام کردن
دوباره بیان کردن
مترادف و متضاد
reiterate
1.The President reaffirmed his commitment to democratic parties.
1. رئیسجمهور تعهدش به احزاب دموکراتیک را مجدداً اعلام کرد.
2
تثبیت کردن
تصدیق کردن
1.The government has reaffirmed that education is a top priority.
1. دولت تصدیق کردهاست که تحصیلات در بالاترین اولویت قرار دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ready-to-wear
ready
reading
readily
reader
real
real estate agent
real estate broker
real estate loan
realism
کلمات نزدیک
ready-to-wear
ready-made
ready meal
ready
readmit
reagent
real
real estate
real estate agency
real estate agent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان