[اسم]

receipt

/rɪˈsiːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رسید

معادل ها در دیکشنری فارسی: رسید فیش
مترادف و متضاد proof of purchase sales slip
receipt for something
رسید (برای) چیزی
  • Make sure you get a receipt for everything you buy.
    اطمینان حاصل کنید که بابت هر چیزی که می‌خرید رسید دریافت کنید.
to have a receipt
رسید دریافت کردن/داشتن
  • Could I have a receipt?
    می‌توانم رسید (آن را) داشته باشم؟
to make out a receipt
رسید نوشتن

2 دریافت

معادل ها در دیکشنری فارسی: دریافت وصول
receipt of something
دریافت چیزی
  • the receipt of the goods
    دریافت کالاها
on/upon receipt of something
به محض دریافت چیزی
  • The booking will be made on receipt of a deposit.
    رزرو به محض دریافت وجه انجام خواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان