Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دوباره دستگیر کردن
2 . پس گرفتن
3 . دوباره تجربه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to recapture
/ˌriːˈkæptʃər/
فعل گذرا
[گذشته: recaptured]
[گذشته: recaptured]
[گذشته کامل: recaptured]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دوباره دستگیر کردن
دوباره بازداشت کردن
1.He was recaptured after nearly two weeks on the run.
1. او بعد از دو هفته فراری بودن، دوباره دستگیر شد.
2
پس گرفتن
1.Government troops soon recaptured the island.
1. سربازان دولت، جزیره را پس گرفتند.
3
دوباره تجربه کردن
1.He was trying to recapture the happiness of his youth.
1. او سعی میکرد که خوشی دوران جوانیاش را دوباره تجربه کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
recapitulate
recap
recant
recall
recalcitrant
recede
receipt
receivable
receivables
receive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان