Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بهبودی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
recuperation
/rɪˌkuːpəˈreɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهبودی
نقاهت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افاقه
تجدید قوا
نقاهت
formal
1.It was a period of rest and recuperation.
1. آن دوره استراحت و بهبودی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
recuperate
rectify
rectangular
rectangle
recruit
recycle
recycling bin
red
red-letter day
red-light district
کلمات نزدیک
recuperate
recumbent
rectum
rectory
rector
recuperative
recur
recurrence
recurrent
recyclable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان