[صفت]

remote

/rɪˈmoʊt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more remote] [حالت عالی: most remote]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوردست دور

معادل ها در دیکشنری فارسی: بعید دور دورافتاده دوردست
مترادف و متضاد distant hidden away
  • 1.It happened in the remote past, so no one worries about it any more.
    1. آن (اتفاق) در گذشته دور رخ داد، برای همین دیگر کسی نگران آن موضوع نیست.
remote galaxies
کهکشان‌های دوردست
[اسم]

remote

/rɪˈmoʊt/
قابل شمارش

2 کنترل (تلویزیون و ...)

مترادف و متضاد remote control
  • 1.The remote's not working.
    1. کنترل کار نمی‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان