Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دوری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
remoteness
/ɹɪmˈoʊtnəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دوری
دوردستی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دوری
گوشهنشینی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
remotely
remote-controlled
remote-control bomb
remote-access data processing
remote terminal
remotion
remoulade sauce
remount
removable
removable disk
کلمات نزدیک
remotely
remote control
remote
remorseless
remorseful
remount
removable
removal
removal van
remove
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان