[اسم]

remote control

/rɪˌmoʊt.kənˈtroʊl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کنترل (تلویزیون و...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: ریموت
  • 1.Have you seen the TV remote control anywhere?
    1. کنترل تلویزیون را جایی دیده‌ای؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان