[اسم]

serial killer

/ˌsɪriəl ˈkɪlər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قاتل زنجیره‌ای قاتل سریالی

معادل ها در دیکشنری فارسی: قاتل زنجیره‌ای
  • 1.Police say that they have no proof that a serial killer is responsible for the four murders.
    1. پلیس گفت که هیچ مدرکی مبنی بر اینکه یک قاتل سریالی مسئول چهار قتل است وجود ندارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان