Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سریال
2 . سلسله
3 . مسابقات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
series
/ˈsɪr.iːz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سریال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سریال
مجموعه
مترادف و متضاد
serial
set of programmes
1.I missed the second episode of the series so I don't know what's going on now.
1. قسمت دوم سریال را ندیدم، بنابراین الان نمیدانم داستان از چه قرار است.
a comedy series
یک سریال کمدی
2
سلسله
زنجیره، سری، مجموعه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رشته
ریسه
سری
سلسله
مترادف و متضاد
sequence
set
succession
series of something
مجموعه/سلسله/زنجیرهای از چیزی
1. a series of bad coincidences
1. سلسلهای از اتفاقات بد
2. a series of wrong decisions
2. زنجیرهای از تصمیمات اشتباه
3. series of events
3. مجموعهای از رخدادها
a book series on architecture
سری کتابهایی درباره معماری
3
مسابقات
مترادف و متضاد
a set of games
the World Series
مسابقات جهانی
The Yankees won the World Series.
"یانکیها" [تیم یانکی] برنده مسابقات جهانی شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
serialized
serialize
serial port
serial number
serial killer
serious
serious-looking
seriously
seriousness
sermon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان