Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
stairs
/sterz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پله
پلکان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پلکان
1.Go up the stairs and her office is on the right.
1. از پلهها بالا برو. دفتر او سمت راست است.
2.He stood at the foot of the stairs and called out, "Breakfast's ready!"
2. او پایین پلهها ایستاد و فریاد زد: «صبحانه حاضر است!»
تصاویر
کلمات نزدیک
staircase
stair
stainless steel
stained glass
stained
stairway
stairwell
stake
stake-out
stakeholder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان