[اسم]

stake

/steɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سهم مبلغ سرمایه‌گذاری شده

a majority stake
سهم اکثریت
a 20% stake in the business
سهم 20 درصدی در کسب و کار

2 شرط پول شرط‌بندی شده

معادل ها در دیکشنری فارسی: شرط

3 تیر چوبی تیرچه، تکه چوب نوک‌تیز

مترادف و متضاد pole post stick
  • 1.We marked our property by placing stakes into the ground.
    1. ما ملک خود را با قراردادن تیر چوبی در زمین مشخص کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان