Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پا روی پای کسی گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
step on one's toes
/stɛp ɑn wʌnz toʊz/
1
پا روی پای کسی گذاشتن
باعث رنجش کسی شدن، احساس کسی را جریحه دار کردن
مترادف و متضاد
tread on one's toes
1.Be careful what you say about her losing weight; don't step on her toes
1. مراقب باش که به او درباره اضافه وزنش چه می گویی، احساساتش را جریحه دار نکن.
تصاویر
کلمات نزدیک
step on it
step on it a little.
step in
step family
step down
step out
step up
step-by-step
step-parent
stepbrother
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان