Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ایجاد کردن (چیزی منفی و ناخوشایند)
2 . به هوا بلند کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to stir up
/stɜːr ˈʌp/
فعل گذرا
[گذشته: stirred up]
[گذشته: stirred up]
[گذشته کامل: stirred up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ایجاد کردن (چیزی منفی و ناخوشایند)
درست کردن، باعث شدن
1.John was always stirring up trouble in class.
1. "جان" همیشه در کلاس دردسر درست میکرد.
to stir up hatred
حس تنفر ایجاد کردن
2
به هوا بلند کردن
1.The wind stirred up a lot of dust.
1. باد کلی گردوخاک به هوا بلند کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
stir fry
stir
stipulate
stippler
stinting
stirring
stitch
stoat
stock
stock cube
کلمات نزدیک
stir the mixture every five minutes.
stir
stipulation
stipulate
stipend
stir-fried
stir-fry
stirring
stirrup
stitch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان