[فعل]

to stir-fry

/ˈstɜːr fraɪ/
فعل گذرا
[گذشته: stir-fried] [گذشته: stir-fried] [گذشته کامل: stir-fried]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تفت دادن و سرخ کردن (در روغن داغ)

  • 1.stir-fried chicken
    1. مرغ‌های تفت داده در روغن داغ
[اسم]

stir-fry

/ˈstɜːr fraɪ/
قابل شمارش

2 تفت داده شده (در روغن داغ) سرخ شده

  • 1.I'd like the shrimp stir-fry with rice, please.
    1. برای من لطفا میگوی سرخ شده با برنج بیاورید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان