[اسم]

student

/ˈstuːdənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دانش‌آموز دانشجو

مترادف و متضاد apprentice pupil scholar undergraduate
  • 1.He was a student at the University of Chicago.
    1. او دانشجوی دانشگاه شیکاگو بود.
a medical/science/law ... student
دانشجوی پزشکی/علوم/حقوق و...
a(n) undergraduate/graduate/postgraduate/research student
دانشجوی کارشناسی/کارشناسی ارشد/تحصیلات تکمیلی/دکترا
a student grant/loan
کمک هزینه/وام دانشجویی
a 15-year-old high school student
یک دانش‌آموز دبیرستانی 15 ساله
کاربرد اسم student به معنای دانش‌آموز، دانشجو، شاگرد
معادل های فارسی اسم student "دانش‌آموز" و "دانشجو" هستند.
- student یا دانش‌آموز، معمولاً به دانش‌آموزانی که در مدرسه تحصیل می‌کنند، بخصوص در مقطع دبیرستان، اشاره دارد. مثال:
"a 15-year-old high school student" (یک دانش‌آموز دبیرستانی 15 ساله)
- student یا دانشجو، معمولاً به افرادی که در مقاطع بالاتر (کاردانی، کارشناسی و...) در دانشگاه مشغول تحصیل رشته بخصوصی هستند، گفته می‌شود. مثال:
"an undergraduate student" (یک دانشجوی کارشناسی)
"a law student" (یک دانشجوی حقوق)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان