Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مهندس نقشهبردار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
surveyor
/sərˈveɪər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مهندس نقشهبردار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقشهبردار
مساح
مترور
1.Surveyors make precise measurements to determine property boundaries.
1. مهندسین نقشهبردار اندازهگیریهای دقیق انجام می دهند تا مرزهای املاک را مشخص کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
surveying
survey
surveillance camera
surveillance
surroundings
survival
survival of the fittest
survive
surviving
survivor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان